در باره من

علی صفوی ـ توانا کردن بهار ایرانی

هافینگتن پست ۷ ژوئن ۲۰۱۱ـ در سخنرانی سال گذشته درباره تحولات فوران کننده در خاورمیانه پرزیدنت اوباما به "فریادهای شان انسانی که در سراسر منطقه شنیده می شود" اشاره کرد و گفت سوالی که در مقابل ماست این است که در حالی که این ماجرا باز می شود امریکا چه نقشی بازی خواهد کرد.
بیرون انداختن چندین دیکتاتور در ماههای اخیر، آخرین آنها علی عبد الله صالح یمن، و فراخوان برای دمکراسی که در سراسر منطقه انعکاس می یابد، علایم روشنی هستند که تغییر غیر قابل تردید است. بعضا به این دلیل است که رییس جمهور تاکید کرد نباید هیچ شکی باشد که ایالات متحده امریکا از تغییری که حق تعیین سرنوشت و فرصتهای اقتصادی را پیش می برد استقبال می کند.

با این حال این رفتار قابل تقدیر باید همچنین شامل فراخوان برای تغییر واقعی در ایران باشد. امریکا باید برای اینکه در کنار فریادهای شان انسانی در ایران بایستد بسیار بیشتر کار کند چون شاید بطورغیر عمد از آن نوع تغییر بنیادی که آرمان حق تععین سرنوشت مردم ایران را پیش می برد استقبال نمی کند.
رژیم ایران یک دولت سرکوبگر و توتالیتر است که بطور سیستماتیک و بربرگونه بنیادی ترین حقوق جهانشمول مردم ایران را نقض می کند. (این رژیم) نه تنها مردم ایران را وحشیانه سرکوب می کند، تلاش می کند از ناآرامی در خاورمیانه و شمال افریقا بهره برداری کند. بنابراین برخورد امریکا در برابر ایران بطور مضاعف حیاتی است که مربوط به ابعاد عمیق منطقه ای است.
مردم ایران در برابر چنین وحشی گری شجاعت فوق العاده ای نشان داده اند. قیامهای سراسری سال ۲۰۰۹ بطور جدی قدرت رژیم را تضعیف کرد. در واقع همانطور که اوباما گفت ما باید بیاد بیاوریم که اولین تظاهرات مسالمت آمیز در منطقه در خیابانهای تهران بود. با اینحال تظاهرات نیاز به قدرت یک رهبری سازمان یافته و توانا دارد.
رییس جمهور گفت که امریکا کماکان اصرار خواهد کرد که مردم ایران شایسته حقوق جهانشمولشان هستند. ولی شعار تنها کافی نیست. ما بخاطر می آوریم که اولین تظاهرات مسالمت آمیز در ایران بود ولی بخاطر هم می آوریم که امریکا از این فرصت استفاده نکرد که سیاستی را که به وضوح کاری برای محدود کردن تهدید ایران یا حمایت از آرزوهای مردم ایران نکرده ترمیم کرده باشد. اگر کاری کرده باشد متاسفانه کمک غیرعامدانه به رژیم بوده بطور خاص با نامگذاری اپوزیسیون اصلی بعنوان تروریست.
در تلاش برای گشودن باب مذاکره با تهران، وزارت خارجه مخالفین اصلی رژیم، مجاهدین خلق را در لیست سیاه وارد کرد.
این گروه که سازمان یافته ترین جنبش مقاومت در داخل و خارج ایران است و بخاطر افشای برنامه هیته ای رژیم در سال ۲۰۰۲ اعتبارگرفته است خاری در چشم ملاهای ایران برای سه دهه بوده است. محدود کردن فعالیتهای آن درخواست همیشگی و اولویت رژیم بوده است.
ولی علیرغم تلاشهای امریکا برای ترغیب سیاستهای مسئولانه تر توسط تهران – که البته هرگز نمی بایستی با چنین هزینه ای از مردم ایران و مجاهدین صورت می گرفت – رژیم از جامعه بین المللی سرپیچی کرده و مردم خودش را وحشیانه سرکوب و در بسیاری از موارد اعمالش را با برچسبی که در امریکا به مجاهدین خورده توجیه کرده است.
در نتیجه مجاهدین نه تنها ضربه سرکوب جنایتکارانه در داخل ایران را تحمل کرده اند، بلکه سرمایه هایشان در امریکا منجمد شده، فعالیتهایشان شدیدا محدود شده، هوادارانشان بطور ناعادلانه از شرکت در بحثهای علنی در مورد ایران حذف شده و اعضایشان در کمپ اشرف در عراق مستمرا مورد آزار دولتی که عمیقا به تهران سمپاتی دارد قرار گرفته اند.
متحدین امریکا در آن سوی آتلانتیک گروه را بعد از اینکه چندین دادگاه عالیرتبه مجاهدین را از اتهامات تروریستی مبرا کردند از لیست حذف کردند. حداقل اینکه این نامگذاری امریکا را از متحدینش، ایده آلهایش و قوانینش جدا کرده است. حالا برای اولین بار دولت اوباما این فرصت را دارد که نامگذاری بجا مانده از دولتهای قبلی را تخلیه کند. ولی وزارت خارجه تا الان از لیست در آوردن را به تعویق انداخته اگرچه یک دادگاه استیناف امریکا جولای گذشته در حکمش شک قابل توجهی در مورد شواهد ابراز کرد و قویا پیشنهاد کرد که نامگذاری باید برداشته شود.
مجاهدین حمایت گسترده اجتماعی در داخل ایران دارند همانطور که از تواناییش در دسترسی به اسرار شدیدا محافظت شده دولتی درباره برنامه هسته ای رژیم و تروریسم مشخص است. به خوبی سازمان یافته است و آماده رهبری یک اپوزیسیون عمیقا ریشه دار علیه رژیم ضربه پذیر ولی خطرناک است.
علاوه بر فشار به رژیم از طریق مجازاتها و ارائه حمایت معنوی از درخواستهای مشروع مردم ایران، امریکا باید یک برخورد دو شاخه ای در قبال اپوزیسیون بکند. اول یک گروه بزرگ دو حزبی از اعضای کنگره معتقدند که وزارت خارجه باید مجاهدین را از لیست خارج کند. حدود ۸۰ نفر از آن حامی مشترک قطعنامه H.Res.۶۰  که خواستار از لیست در آوردن مجاهدین است شده اند. علاوه بر این دهها مقام ارشد از سه دولت سابق منجمله سه رییس سابق ستاد، مشاور سابق امنیت ملی پرزیدنت اوباما، ژنرال جیمز جونز، فرماندار سابق بیل ریچاردسون، رییس سابق حزب دمکرات هوارد دین، فرمانده سابق نیروهای متحدین در اروپا ژنرال وسلی کلارک، و مدیر سابق اف.بی.آی، لویی فری خواستار از لیست در آمدن مجاهدین شده اند. در یک سمپوزیوم اخیر در واشنگتن دی.سی دادستان سابق امریکا مایکل موکیزی بر این فراخوان تصریح کرد. او گفت زمان زیادی برای این کشور گذشته که براساس اصولش رفتار کند و مجاهدین را از لیست خارج کند و در نتیجه آنهایی در ایران که برای تغییر رژیم مبارزه می کنند را تشویق کند.
دوم امریکا باید حفاظت حدود ۳۴۰۰ عضو مجاهدین در کمپ اشرف را که بطور وحشیانه مورد سرکوب دولت طرفدار تهران عراق هستند تضمین کند. افراد اشرف الهام بخش فعالین جوان در ایران هستند. در ماه آوریل، هزاران نیروی عراقی به درخواست رژیمی که در سرکوب نارضایتی در داخل ایران بیچاره شده است به کمپ یورش برده ۳۵ نفر را کشته و صدها نفر را مجروح کردند و از همه آنها مراقبتهای اولیه پزشکی دریغ می شود. ساکنین اشرف باید هم از نظر اخلاقی و هم حقوقی حفاظت شوند بخصوص چون واشنگتن توافق کتبی با ساکنین امضا کرده که قول حفاظت آنها را داده است.
در یک خاورمیانه ناآرام بیش از این خطرناک است که اجازه دهیم یک ایران مسلح به هسته ای از خلاء قدرت بهره برداری کند. حداقل کاری که امریکا باید بکند قدرت دادن به نیروهای دمکراتیک با برداشتن موانعی است که به نفع هیچکس به جز مستبدین از بین رونده نیست. این جایی است که منافع دراز مدت یک منطقه امیدوار و غرب بر انگیخته شده به هم نزدیک می شوند.

آرشیو وبلاگ

آرشیو وبلاگ