در باره من

آخوند انگليسي و« بي بي سي »و« ان بي سي», دروغ از سر پيسي!

درست است كه به قول مرحوم! گوبلز, ” دروغ هر چه بزرگتر باشد باورش بيشتر است!”  و درست است  كه  اگر آن مرحوم!  در قيد حيات  مي بود بايستي به  كلاس درس حوزوي امام (ره, ببخشيد! مُق) بنيانگذار جمهوري جهل و جنايت و دروغ مي رفت و شاگردي مي كرد تا بفهمد پيش آخوندها شيطان هم كم آورده و دچار خود كم بيني شده چه رسد به ايشان كه استاد دروغش مي پندارند!
امُا مردم ايران دروغهاي بسا بزرگتر و وقيح تر از اينها هم از اين رژيم و بنيانگذار و ولي فقيه و همه سردمداران ريز و درشتش بسيار شنيده اند, و از همين رو است كه وزارت اطلاعات ولي فقيه ,چون دروغهايش از بوقها و بلندگوهاي خودش, خريداري ندارد , آن را به مزدوران و شبكه لابي اش, بعد از اينكه يك ماه تمام آن را مصرف كرد و فايده اي نبرد, پاس مي دهد تا به گونه اي در بوق بكنند كه شايد ابلهي گفت احمقي باور كند!
”ليكن”! به قول يكي از هموطنانمان اين ”شليك دروغ” گوبلزي – آخوندي , «بي بي سي»  و « ان بي سي», كه از سر درماندگي و پيسي است, تُفي سربالا ست و  بر پيشاني  و صورت و ريش نامباركشان بر ميگردد و ماندگار مي ماند.
يادمان نرفته كه سارق انقلاب مردم ايران در سال 57 خميني شياد مي گفت :”اسرائيل دست به دريا بزند دريا نجس مي شود”!

اما ديري نگذشت ,خويشاوند و سفير ويژه اش ”صادق طباطبائي ,در ژانويه ۱۹۸۳ (۱۸دي۱۳۶۱) در فرودگاه دسلدروف آلمان به اتهام قاچاق ۶۵0 .۱ كيلو گرم ترياك بازداشت مي شود و با ضمانت نقدي ۲۰۰۰۰۰مارك آلمان (۸۷۰۰۰دلار) آزاد و از آلمان اخراج گرديد. ”زيرا دست اندر كار قاچاق سلاح از اسرائيل براي ادامه جنگ خميني بود و معاملات كلاني بين دلال و قاچاقچي امام با اسرائيليهاي بدجوري آلمانيها را ناراحت كرده بود كه مجبور شدند صادق دلال را بازداشت كنند اما نمي دانستند ايشان مواد مخدر هم قاچاق مي كرده است!
 و همينطور ” شيطان بزرگ” ناميدن آمريكا و ماجراي كلت و كيك و ... را فراموش نكرده ايم. و فراموش نكرده ايم رژيم بمب گذاريش در حرم امام رضا را به مجاهدين نسبت داد اما ديري نگذشت در جنگ و دعواهايي داخلي پاسداراني چون اكبر گنجي اين بمب گذاري را افشا و صراحتا نوشتند كار وزارت اطلاعات بوده است. پس روشن است چرا مي گوئيم دروغهاي مصرف شده و پاس داده شده وزارت اطلاعات به امثال بي بي سي كه در نقش بوق نجات رژيم شيپور را از سر گشادش مي زنند بسان تُف سر بالاست.
زيرا دشمنان مجاهدين بدجوري در تنگنا هستند. دشمن اصلي كه رژيم است .  در اوج تحريم و انزواي بين المللي.  و بحرانهاي دروني و بحران عميق و انفجاري اجتماعي,  و در آستانه نمايش انتخابات و ترس و وحشت از قيام و خيزش با فراخوان مجاهدين و ساير اقشار جامعه روبروست كه خود در سايت رويداد آنلاين 9 فوريه با عنوان « فعاليت عناصر منافقين در تهران» به روشني بدان اعتراف مي كند و مي نويسد: « عناصر وابسته به منافقين طبق ديکته تعريف شده توسط سايت هاي وابسته به اين جريان براي ايجاد تحرکات خياباني در روز 25 بهمن فعاليت خود را در تهران آغاز کردند. يکي از اين جمله تحرکات فعاليت در ايستگاه هاي مترو و چسباندن کاغذ هاي کوچک در ايستگاه ها با مضمون دعوت به اغتشاش است. گفتني است هدف قرار دادن اصل انتخابات در روزهاي آينده مهمترين برنامه عناصر ضد انقلاب با مديريت سرويس هاي جاسوسي غربي به شمار ميرود که هوشياري مردم ميتواند بزرگترين عامل خنثي سازي اين جريان باشد.»
افزون بر اين  سرنوشتي كه در انتظار بشار اسد متحد عمق جبهه استراتژيك رژيم  هست.  بد جوري رژيم را  در تنگنا قرار داده  است. آخوندها در تنگناي سرنگوني قرار دارند و بسان غريقي به هر خس و خاشاكي براي نجات خود متوصل مي شوند كه شايد بتوانند خطر اصلي را كه مجاهدين باشند از خود دور و با اين دروغهاي شاخدار  و از طريق «ناياك» به  مقام موهوم آمريكايي  كه شايد يكي از همين دستگاه معالمه و مماشات وزارت خارجه باشد كه  در ارتباط تنگاتنگ با شبكه لابي رژيم و «ناياك» «پولهاي طيب و طاهر» دريافت مي كند متوصل شده  و مقام موهوم هم از طرفي به دنبال آلترناتيو سازي است و به دليل  اين  كه  اين مجاهدين سمج و سرسخت كه باج به هيچ شغالي بر سر مصالح  و منافع مردمشان نميدهند و حاضرند با دست خالي در برابر تيغ و تبر و  توپ و تانك و رگبار گلوله بايستند,  و مرگ سُرخ و شرافتمندانه را پذيرا باشند,  و هزار نوع سختي را تحمل كنند,  امّا تن به ننگ ذلت و خواري و خيانت به مردم و ميهنشان ندهند.  و با استفاده از قوانين بين اللملي پوزه بسياري از سردمداران توطئه را به خاك  بمالند    , بدجوري اعصابش را درب و داغون خط خطي كرده اند. لذا,  مجبور است به اين مُهملات وزارت لاطائلات آخوندها متوصل شود كه هم ادامه نامگذاري  مجاهدين در ليست تروريستي را برخلاف حكم دادگاه توجيه كند هم حرفهاي بچه ترسان بزند كه اين مجاهدين سر عقل بيايند و به سياست  مُردن در اردوگاه مرگ مالكي لبيك بگويند, اين مُهملات مصرف شده و باز مصرف  وزارت اطلاعات  از زبان مقام موهوم    همراه با ادامه نامگذاري مجاهدين در ليست تروريستي  زمينه حمله احتمالي  و كشتار ساكنين اشرف را در صورت پافشاري و گردن نگذاشتن بر  طرح روانه ساختن مجاهدين به  اردوگاه مرگ در ”كمپ ليبرتي ” بدون هيچ تضميني را    فراهم و توجيه ميكند. 
براستي كه مجبوراند چه كنند! چون  در قبال رژيم به بن بست رسيده و مجبور شده اند بعد از سالها معامله و مماشات و ليست گذاري و بمباران  مجاهدين و  ارائه بسته هاي تشويقي از جمله ادامه نامگذاري مجاهدين در ليست تروريستي,  به تحريم و فشار به رژيم, براي رام كردن و سر عقل آوردنش, روي بياورند. امُا  عدم عقب نشيني و كوتاه آمدن رژيم از برنامه اتمي و تروريسمش  آنها را با بن بستي روبرو ساخته و مي سازد كه لاجرم بايد پاي تغيير رژيم بيايند. ولي  با بودن مجاهدين آلترناتيو دلبخواه و مورد نظر آنها هرگز شكل نمي گيرد. زيرا در عصر كبير آگاهي توده ها و عصر ارتباطات و عصر قيامها و انقلابهاي اجتماعي در خاورميانه بزرگ و... ديگر اجناس سياسي  بُنجُل  مونتاژ غرب  خريدار ندارد.   اين  ديگر تقصير مجاهدين نيست.  تقصير بي شعوري و عقب ماندگي خودشان است كه دور تر از نوك دماغ خود را نمي بينند. تقصير  كودني و خرفتي تاريخي خودشان است كه  نه مي خواهند و  نه مي توانند از تاريخ چيزي بياموزند.  وگرنه مي فهميدند, ملتي كه سي و سه سال پيش عليه رژيم پادشاهي حاكم بر ايران قيام و انقلاب كرد به دو دليل ديكتاتوري و وابستگي بود و ديگر تكرارش به صورت دلبخواه ” تُجارم محترم” غير ممكن است. ملتي كه از چاله شاه به چاه ويل شيخ افتاد ديگر به هيچ چاله چوله اي به سادگي پا نميگذارد.   مي  فهميدند,  مجاهدين جنبش مقاومت مردم ايران است  و نمي توان آنها را ناديده گرفت يا انكار كرد. نمي توان آنها را از بين برد و نمي توان به آنها زور گفت بلكه مي توان با آنها با احترام به منافع ملي ومردمشان  ديالوگ داشت و به خواسته هايشان كه بازتاب خواست مردمشان است گوش داد و بدان گردن نهاد. نميتوان در سايه با عناوين موهوم مُهمل و مُزخرف بافت. مي توان قانوني و منطقي با سند و مدرك و دليل روشن حرف زد. بنابر اين, اين ياوه هاي  مُضحك و وارونه گويي جنايت رژيم عليه عوامل خودش با عنوان ” ترور دانشمندان هسته اي كار اسرائيل و مجاهدين ” بود !   از سر پيسي و درماندگي است .  تُف سربالايي كه  به تنها جايي كه مي چسبد جبين مبارك! وزارت اطلاعات خامنه اي و بي بي سي و ان بي سي و مقامهاي موهوم است. از اين گونه جعليات در دادگاههاي انگليس و اتجاديه اروپا بسيار خرج شد امُا جايي بهتر و مناسبتر از سطل آشغال برايشان پيدا نشد و كساني كه اين آشغالها را در جيب ها و كيفهايشان حمل مي كردند , دست آخر بدجوري بور شدند, بور شدني تاريخي!